هل تريد التفاعل مع هذه المساهمة؟ كل ما عليك هو إنشاء حساب جديد ببضع خطوات أو تسجيل الدخول للمتابعة.



 
الرئيسيةPortalمكتبة الصورأحدث الصورثبت نامجستجوورود

 

 ((وحشت و تنهایی))

اذهب الى الأسفل 
3 مشترك

امتیاز شما به این داستان ؟
عالی و موثر
((وحشت و تنهایی)) Vote_rcap67%((وحشت و تنهایی)) Vote_lcap
 67% [ 2 ]
خوب و اما ضعیف
((وحشت و تنهایی)) Vote_rcap33%((وحشت و تنهایی)) Vote_lcap
 33% [ 1 ]
متوسط و ضعیف
((وحشت و تنهایی)) Vote_rcap0%((وحشت و تنهایی)) Vote_lcap
 0% [ 0 ]
محموع راي ها : 3
 

نويسندهپيام
MostafaMM
مدیریت سایت
مدیریت سایت
MostafaMM


تعداد پستها : 387
Age : 30
Registration date : 2008-12-23

((وحشت و تنهایی)) Empty
پستعنوان: ((وحشت و تنهایی))   ((وحشت و تنهایی)) Icon_minitimeالثلاثاء ديسمبر 23, 2008 7:55 am

داستان بازی هنوز کامل نیست و بعدا ادامه میدمش.
قسمت اوّلیّه داستان:
ایران باستان-سال ها پیش.
مصطفی پسری است که پدری پیر دارد.پدرش یک ملوان است و به صید ماهی می پردازد.مصطفی آرزوی دیرینه دارد که به عنوان یک کشتیران به همراه دوستانش به سفر دور دنیا بروند.یک شب آنها بدون اجازه والدینشان بیرون رفتند و کشتی پدر دوست مصطفی یعنی سعید را برداشتند.دوست دیگرش مهرداد هم با آنها هم سفر شد.پس از گذشت 40 روز و سفر در دریا و مشکلات دلتنگی و دوری از خانه به جزیره ای رسیدند که کمی عجیب بود.آنها به داخل جزیره رفتند و بعد از کمی گشت زدن در جزیره متوجّه شدند که کسانی در حال تعقیب آنها هستند.کمی صدا های نا مفهوم و... با عث شد که آنها بترسند.کمی بعد با موجودی روبرو شدند که تا آن موقع ندیده بودنش.کمی به عقب رفتند و بعد دایناسوری آمد و آن موجود عجیب را بلعید.با کمی گشت زدن متوجّه شدند که این موجودات با هم جنگی بر سر این که کدام یک بر جزیره سلطنت داشته باشد دارند.سریعا برگشتند به سمت ساحل که متوجّه شدند کشتیشان توسّط دایناسور ها نابود شده است.عقب عقب بر میگردند و در مخفی گاهی مثل غار پناه میگیرند.کمی بعد همه گشنه میشوند.آنها تمام غذاهایشان بجز مقدار کمی که برای داخل جزیره برداشته بودند در کشتی نابود شده بود.کمی غذا به اندازه شبشان مانده بود.همان را خوردند و خوابیدند.
مر حله اوّل:از خواب بیدار میشوی.میبینی نه مهرداد و نه سعید هیچ کدام نیستند.بلند صدا میزنی ولی چیزی در جواب نمی شنوی.تصمیم میگیری در جزیره به دنبالشان بگردی.
در راه از دور می بینی که یکی از موجوداتی که شکلشون برات عجیب بود به شکل :
1-قدّ بلند.(2متر و 10 سانتی متر).
2-شنل مشکی به پشتشان طوری که به اندازه 10 سانتی متر روی زمین کشیده می شود.
3-چشمانی آبی رنگ .
4-دهانی که از آن بوی تنفّر آور بیرون می آید به طوری که از فاصله 50 متری میتوان آن را حس کرد.
آنها قدرتی عجیب دارند که عصایی به دستشان است و با آن می توانند کار های مختلفی انجام دهند(مثل چوب جادو ولی بلند به اندازه قدّ آنها).


اين مطلب آخرين بار توسط MostafaAlemi در الجمعة ديسمبر 26, 2008 5:36 am ، و در مجموع 3 بار ويرايش شده است.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.mostafa-alemi.coo.ir
Haji
عضو استودیو
عضو استودیو
Haji


تعداد پستها : 76
Registration date : 2008-12-21

((وحشت و تنهایی)) Empty
پستعنوان: رد: ((وحشت و تنهایی))   ((وحشت و تنهایی)) Icon_minitimeالخميس ديسمبر 25, 2008 2:38 am

این داستان بنظر ضعیف میاد مثلا به گونه ای که فکر میکنم یه دفعه به ذهن شما رسیده و شما تایپ کردین.
بری رو جزئیات و ایده های که مد نظرت هست رو بگی باز میشه یه نظری داد a26
موفق باشی a03
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
PoyanGM
مدیریت سایت
مدیریت سایت
PoyanGM


تعداد پستها : 488
Registration date : 2008-12-12

((وحشت و تنهایی)) Empty
پستعنوان: رد: ((وحشت و تنهایی))   ((وحشت و تنهایی)) Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 26, 2008 6:16 am

خب داستان یکم تخیلیه و از شخصیتهای تکراری و مختلط زیاد استفاده کردی سعی کن بجای دایناسورها و اون موجودات 2 متری از موجوداتی باور پذیر تر و بهتر استفاده کنی .... ممنون
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.df-team.ir
MostafaMM
مدیریت سایت
مدیریت سایت
MostafaMM


تعداد پستها : 387
Age : 30
Registration date : 2008-12-23

((وحشت و تنهایی)) Empty
پستعنوان: رد: ((وحشت و تنهایی))   ((وحشت و تنهایی)) Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 26, 2008 8:18 pm

DF-Team نوشته است:
خب داستان یکم تخیلیه و از شخصیتهای تکراری و مختلط زیاد استفاده کردی سعی کن بجای دایناسورها و اون موجودات 2 متری از موجوداتی باور پذیر تر و بهتر استفاده کنی .... ممنون
مثلا چجور شخصیّت هایی باشن؟
مشخصّه هاشون مثل کدوم باشه؟
قدرت عجیب.
شکل عجیب
قیافه ی دوست ولی دشمنن
شکلشون زیاد بد نیست و دوستن.
.
.
.
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.mostafa-alemi.coo.ir
PoyanGM
مدیریت سایت
مدیریت سایت
PoyanGM


تعداد پستها : 488
Registration date : 2008-12-12

((وحشت و تنهایی)) Empty
پستعنوان: رد: ((وحشت و تنهایی))   ((وحشت و تنهایی)) Icon_minitimeالجمعة ديسمبر 26, 2008 11:17 pm

MostafaAlemi نوشته است:
DF-Team نوشته است:
خب داستان یکم تخیلیه و از شخصیتهای تکراری و مختلط زیاد استفاده کردی سعی کن بجای دایناسورها و اون موجودات 2 متری از موجوداتی باور پذیر تر و بهتر استفاده کنی .... ممنون
مثلا چجور شخصیّت هایی باشن؟
مشخصّه هاشون مثل کدوم باشه؟
قدرت عجیب.
شکل عجیب
قیافه ی دوست ولی دشمنن
شکلشون زیاد بد نیست و دوستن.
.
.
.

مصطفی جون این داستان توه خودت باید شخصیتهات رو انتخاب کنی من فقط راهنماییت میکنم بهتره شخصیتهایی که انتخاب میکنی یکم تازگی داشته باشن شخصیتهایی نباشن که همه دیدن از قوه تخیلت بهره بگیر
میتونی تموم اسن شخصیتهایی که درست میکنی هرکودوم دارای یه نوع قدرت و شکل باشن اما جدید ... جدید باشن مطمئن باش اگه شخصیتهای جدید بکار بگیری هر چقدر هم داستانت تکراری باشه باز مخاطب رو جذب خوندنش میکنه ... a26
بازگشت به بالاي صفحه اذهب الى الأسفل
http://www.df-team.ir
 
((وحشت و تنهایی))
بازگشت به بالاي صفحه 
صفحه 1 از 1

صلاحيات هذا المنتدى:شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد
 :: لذت بازی :: متحدین بازیساز :: تیم داستان نویسی-
پرش به: